اغلب اوقات موفقیت در کسب و کار شبیه به هدف گیری یک هدف متحرک به نظر می رسد. یک روز، شما روی رضایت مشتری تمرکز می کنید. روز دیگر، بهره وری کارکنان را زیر نظر دارید. با این حال، هدف اساسی این است که مطمئن شوید کسب و کار شما رو به جلو است.به همین دلیل مهم است که KPI ها را تعریف کنید و شیوه های روشنی برای اندازه گیری اثربخشی استراتژی های خود ایجاد کنید. شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) شما را از طریق داده ها به سمت اهداف تجاری راهنمایی می کنند.چه یک استارتآپ در حال رشد و چه یک شرکت مستقر باشید، باید بدانید که چگونه شاخصهای کلیدی عملکرد را تعریف کنید و از آنها استفاده کنید تا در مسیر دستیابی به اهداف تجاری خود بمانید.
KPIچیست؟
شاخص های کلیدی عملکرد یا KPI، معیارهایی هستند که راه را برای موفقیت سازمان شما هموار می کنند و در انواع داشبورد مدیریتی قابل مشاهده هستند. شاخص های قابل سنجش همیشه به یک مقصود مشخص اشاره می کنند. هنگامی که KPIها را به طور موثر تعریف می کنید، می توانید میزان پیشرفت به سمت اهداف تعیین شده را اندازه گیری کنید. نکته کلیدی این است که KPIهایی را انتخاب کنید که ارتباط نزدیکی با اهداف استراتژیک شما داشته باشند و بتوانند از عملکرد کسب و کار شما بینش ارائه دهند. پس همه معیارها به عنوان KPI واجد شرایط نیستند، فقط آنهایی مهم هستند که پیشرفت شما را به سمت نتایج مهم تجاری نشان می دهند.
اهمیت شاخص های کلیدی عملکرد در استراتژی کسب و کار
KPIها به شما کمک می کنند تا اقدامات را با استراتژی هماهنگ کنید و پیشرفت و عملکرد را اندازه گیری کنید. در نتیجه، شما می توانید تصمیمات آگاهانه بگیرید و با افزایش ارتباطات و تمرکز، پیشرفت و نوآوری را در سازمان خود هدایت کنید. برخی از مهم ترین موارد به شرح زیر است:
همسو کردن اقدامات با استراتژی
KPIها به عنوان پلی بین عملیات روزانه و اهداف بلند مدت شما عمل می کنند. با تعریف KPIها، معیارهای واضحی ایجاد می کنید که همه افراد در سازمان شما می توانند برای آنها هدف قرار دهند. این معیارها مستقیماً با اهداف استراتژیک شما مرتبط هستند، به طوری که تلاش های هر یک از اعضای تیم به طور معناداری به جاه طلبی های کلی کسب و کار کمک می کند.با تعریف KPI، استانداردی برای موفقیت تعیین میکنید و درک نقش خود در دستیابی به آن استاندارد برای همه آسانتر میکنید.
اندازه گیری پیشرفت و عملکرد
یکی از ارزش های اصلی KPI ها توانایی آن ها در اندازه گیری پیشرفت سازمان است. آنها معیارهایی هستند که به شما به طور منظم در نظارت اینکه آیا کسب و کار شما در مسیر درستی قرار دارد یا خیر کمک می کنند.و قتی شاخص های کلیدی عملکرد را زیر نظر داشته باشید، ملاحظه می کنید که چقدر به اهداف استراتژیک خود نزدیک شده اید. اگر چیزی از طبق برنامه پیش نرفت، با ارزیابی مداوم عملکرد می توانید به سرعت واکنش نشان دهید. اگر KPI های شما مطابق با اهداف تعیین شده نبودند، می توانید به سرعت استراتژی ها یا عملیات خود را تنظیم کنید تا به مسیر خود بازگردید.
اطلاع رسانی در تصمیم گیری
KPIها بینش های واقعی و مبتنی بر داده را در اختیار شما قرار می دهند که می تواند به شما در تصمیم گیری آگاهانه کمک کند. KPI شما شواهد مورد نیاز برای انتخاب گزینه هایی را ارائه می دهد که با اهداف استراتژیک شما همسو هستند، خواه تصمیم گیری در مورد محل تخصیص منابع باشد یا زمان عرضه محصول جدید یا چگونگی بهبود کارایی عملیاتی باشد.
به این ترتیب، هر تصمیمی که می گیرید مبتنی بر داده های محکم است، حدس و گمان را کاهش می دهد و احتمال موفقیت را افزایش می دهد.
جهت دهی و نوآوری
هنگامی که به طور منظم شاخص های کلیدی عملکرد و نتایج آن را مرور می کنید، تیم تان شما را تشویق می کند تا به دنبال راه هایی برای بهبود این اعداد باشد. که خود می تواند منجر به رویکردهای نوآورانه برای کار، بهینه سازی فرآیند و پیشرفت کلی در نحوه عملکرد کسب و کار شما شود.پیگیری مداوم نتایج KPI بهتر میتواند سازمان شما را به اصلاح مستمر استراتژیها و عملیات خود سوق دهد که منجر به موفقیت درازمدت پایدار میشود.
تقویت ارتباط و تمرکز
KPI ها باعث موفقیت هر سازمانی می شوند زیرا ارتباط بین اولویت ها، پیشرفت ها و چالش ها را آسان تر می کنند. این درک مشترک به تقویت کار تیمی و حفظ یک رویکرد متمرکز برای دستیابی به اهداف تجاری کمک می کند.با تبدیل KPIها به یک جنبه مرکزی از استراتژی کسب و کار خود، زبان مشترکی ایجاد می کنید که همه افراد در سازمان بتوانند در اطراف آن جمع شوند.
شاخص عملکرد کلیدی برای شرکت شما چه چیزی باید باشد؟
وقتی KPI را تعریف می کنیم، اینکه شرکت های دیگر چه می کنند را در نظر نمیگیریم. KPI در مورد شناسایی شاخص های خاصی است که بیشترین اهمیت را برای اهداف و اهداف منحصر به فرد سازمان شما دارد.
صرف نظر از اینکه در چه صنعتی هستید، باید KPI را SMART (مشخص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، مرتبط و محدود به زمان) تعریف کنید.
Specific به معنی خاص و مشخص
KPI باید مشخص باشد و به وضوح آنچه را که قصد اندازه گیری آن را دارید مشخص کند. به این ترتیب، تلاش های تیم خود را بر دستیابی به نتایج دقیق متمرکز می کنید.مثلا به جای افزایش فروش باید خاص بودن را در نظر بگیرید، پس باید بگوییم افزایش فروش آنلاین تا 15 درصد. این ویژگی به همه افراد در سازمان کمک می کند تا دقیقاً آنچه را که انتظار می رود درک کنند و می تواند تلاش های خود را در جهت دستیابی به آن هدف خاص هدایت کند.
قابل اندازه گیری (Measurable)
KPI همچنین باید قابل اندازه گیری باشد. یعنی شما باید بتوانید اعدادی مانند درصد، کمیت یا تعداد دفعات را به آن متصل کنید.به عنوان مثال، اگر هدف شما بهبود رضایت مشتری است، یک KPI قابل اندازه گیری می تواند دستیابی به امتیاز رضایت مشتری بیش از 90٪ باشد. داشتن KPIهای قابل اندازه گیری معیارهای موفقیت را به وضوح مشخص می کند و امکان ردیابی پیشرفت را به طور موثر فراهم می کند.
قابل دستیابی (Achievable)
تنظیم KPIهای قابل دستیابی نیز برای حفظ انگیزه و حرکت سازمان بسیار مهم است. KPI قابل دستیابی، چالش برانگیز و در عین حال کاربردی است – باید قابلیت های تیم شما را گسترش دهد اما با تلاش کافی در دسترس باقی بماند.تنظیم KPIهای دست نیافتنی تنها می تواند به ناامیدی و عدم مشارکت منجر شود. از سوی دیگر، KPIهای واقع بینانه می توانند تیم شما را برای تلاش برای برتری انگیزه دهند. آنها باید الهام بخش بهبود و پیشرفت باشند، همه اینها با در نظر گرفتن منابع فعلی، قابلیت ها و شرایط بازار شما مرتبط است.
مرتبط(Relevant )
وقتی KPI های خود را تعریف می کنید، مطمئن شوید که با اهداف استراتژیک شرکت شما همسو هستند. آنها با کمک عناصر اصلی به موفقیت کسب و کار شما کمک می کنند.یک KPI مرتبط اطمینان حاصل می کند که شما در حال اندازه گیری چیزهایی هستید که اهمیت دارند و تلاش های خود را بر روی عواملی متمرکز می کنید که مستقیماً بر اهداف استراتژیک شما تأثیر می گذارد.به عنوان مثال، اگر گسترش به بازارهای جدید یک اولویت باشد، یک KPI مرتبط می تواند «سه بازار بین المللی جدید را در سال جاری تسخیر کند». به این ترتیب، تلاشهای تیم شما بر فعالیتهایی متمرکز میشود که شرکت شما را به اهداف کلیاش هدایت میکند.
محدود به زمان(Time-bound)
در نهایت، KPI باید یک ضرب الاجل یا چارچوب زمانی مشخص برای دستیابی داشته باشد. زمان یک جنبه حیاتی از تجارت است، به خصوص زمانی که می خواهید از فرصت های فوری استفاده کنید.برای مثال، تنظیم KPI برای افزایش سرنخ های ماهیانه 20 درصد تا پایان فصل تابستان، یک جدول زمانی برای تعیین پیشرفت و اثربخشی ایجاد می کند. KPIهای محدود به زمان راه را برای بررسی و تنظیم منظم هموار می کنند. آنها مطمئن هستند که استراتژی های شما پویا و پاسخگو به نیازهای کسب و کار شما هستند.
تکنیک های تعریف KPI
جدا از اینکه نیاز است از ابزارهای مناسب استفاده کنید، باید بهترین شیوه ها را برای شناسایی شاخص های کلیدی عملکرد سازمان خود به کار بگیرید تا کارایی و دقت فرآیند انتخاب KPI خود را به حداکثر برسانید.
مرحله فعلی رشد خود را بررسی کنید
درک مرحله فعلی رشد سازمان شما در تعریف KPIهای مرتبط مهم است. مراحل مختلف، چه استارتاپ باشید، چه در مرحله رشد یا تاسیس، اولویت ها و حوزه های تمرکز متفاوتی خواهند داشت. استارتآپها ممکن است بر شاخصهای کلیدی عملکرد مرتبط با نفوذ در بازار و جذب مشتری تمرکز کنند، در حالی که کسبوکارهای مستقر ممکن است حفظ مشتری یا سهم بازار را دنبال کنند.مشخص کنید کسب و کار شما در چرخه حیات خود کجا قرار دارد. دانستن این موضوع شما را در تعریف KPIهای مناسب برای چالش ها و فرصت های فعلی شما راهنمایی می کند. برای یک شرکت جدید، رشد سریع در بازار ممکن است بسیار مهم باشد، در حالی که یک شرکت بالغ ممکن است کارایی عملیاتی را در اولویت قرار دهد یا به بازارهای جدید گسترش یابد.
مشکلات یا مسائل خاص را پیدا کنید
KPIها باید ابزاری برای حل مشکلات خاص یا رسیدگی به مسائل خاص باشند. با انجام یک تجزیه و تحلیل کامل از عملیات تجاری خود شروع کنید تا مناطقی را که نیاز به بهبود دارند یا جایی که دستیابی به برتری می تواند اهرم قابل توجهی ایجاد کند، مشخص کنید.KPI شما باید مستقیماً با این نقاط کانونی مرتبط باشد و به شما امکان می دهد تأثیر استراتژی های اجرا شده برای رسیدگی به این مسائل را اندازه گیری کنید؛ خواه کاهش ریزش مشتری باشد یا بهبود حاشیه سود یا افزایش بهره وری کارکنان باشد…
KPI ها را به عنوان پیشرو یا پسرو طبقه بندی کنید
درک تفاوت بین KPIهای پیشرو وپسرو می تواند نظارت استراتژیک شما را به میزان قابل توجهی افزایش دهد. شاخص های کلیدی عملکرد شاخص های پیش بینی کننده ای هستند که می توانند روندها یا نتایج آینده را پیش بینی کنند، مانند افزایش ترافیک وب سایت که نشان دهنده رشد بالقوه فروش در آینده است.از سوی دیگر شاخص های کلیدی عملکرد پسرو، خروجی فعالیت های گذشته مانند ارقام فروش سه ماهه را اندازه گیری می کنند. متعادل کردن هر دو دیدگاه، دید جامعی از عملکرد شما ارائه می دهد.با اینها، میتوان بینشهای شاخصهای پیشرو را با دادههای جامد و گذشتهنگر شاخصهای عقب مانده ترکیب کرد.
معیارهای بیهودگی را شناسایی کرده و از آن اجتناب کنید
بعضی معیارها جذاب هستند زیرا روی کاغذ خوب به نظر می رسند، اما لزوماً با موفقیت کسب و کار شما مرتبط نیستند. آنها می توانند گمراه کننده باشند و ممکن است توجه را از شاخص های رشد واقعی منحرف کنند. شما باید بین گزارش دادن آنچه احساس خوبی دارد و آنچه واقعاً برای سلامت کسب و کار شما اهمیت دارد تفاوت قائل شوید. به جای معیارهای سطحی مانند بازدید از صفحه یا تعداد فالوورها، روی KPIهایی تمرکز کنید که مستقیماً بر اهداف استراتژیک و نتایج نهایی شما تأثیر می گذارد، مانند ارزش طول عمر مشتری یا نرخ تبدیل؛ مگر اینکه مستقیماً با نتایج کسب و کار شما مرتبط باشد.
تنظیم شاخص های کلیدی عملکرد
اکنون، زمان آن است که KPI های خود را انتخاب و تنظیم کنید. در اینجا جنبه های مرتبطی وجود دارد که باید در هنگام ایجاد آنها در نظر بگیرید:
اهداف استراتژیک خود را درک کنید
قبل از تعریف هر KPI، باید درک روشنی از اهداف استراتژیک سازمان خود داشته باشید. KPIها باید مستقیماً این اهداف را منعکس کنند و راهی قابل اندازه گیری برای ردیابی پیشرفت شما در جهت دستیابی به آنها ارائه دهند.
اطمینان حاصل کنید که هر KPI که انتخاب میکنید با اهداف کلی کسبوکار شما همسو باشد تا هر معیاری که نظارت میکنید به موفقیت استراتژیک شما کمک کند.
KPIهای مشخص و واضح را تعریف کنید
هر KPI باید به اندازه کافی واضح تعریف شود تا هرکسی در سازمان بتواند بفهمد چه چیزی اندازه گیری می کند و چرا اهمیت دارد. به عنوان مثال، اگر میخواهید نرخ تبدیل را ردیابی کنید، حتماً مشخص کنید که آیا این نرخ برای تبدیل کلی وبسایت یا صفحات محصول خاص باشد.به این ترتیب، می توانید سردرگمی را از بین ببرید و مطمئن شوید که همه در مورد آنچه که موفقیت را تشکیل می دهد و در چه زمینه هایی نیاز به تمرکز و بهبود دارند، همسو هستند.
KPI ها را قابل اندازه گیری نگه دارید
یکی از جنبه های کلیدی KPI ها قابلیت اندازه گیری آنهاست. باید مطمئن شوید که میتوانید هر یک را، چه از طریق ارقام مالی، درصدها، نسبتها یا سایر دادههای عددی، کمیت کنید.KPI های قابل اندازه گیری به شما این امکان را می دهند که عملکرد خود را به طور عینی ارزیابی کنید و تغییرات را در طول زمان پیگیری کنید. در نتیجه، میتوانید مبنای محکمی برای تصمیمگیری مبتنی بر دادهها فراهم کنید.
KPIها را با استانداردهای صنعت هماهنگ کنید
شاخص های کلیدی عملکرد شما باید نه تنها اهداف داخلی بلکه استانداردهای صنعت را نیز منعکس کند. این همسویی شاخص های عملکرد شما را مرتبط و رقابتی در زمینه صنعت شما نگه می دارد. با استفاده از این معیارها، می بینید که سازمان شما در کجا ایستاده است و می توانید استراتژی ها را بر اساس آن اجرا کنید.
KPI ها را قابل دستیابی کنید
در حالی که KPIها باید چالش برانگیز باشند، اما باید دست یافتنی نیز باشند. تنظیم KPIهای غیر واقعی می تواند انگیزه تیم شما را از بین ببرد و احساس شکست ایجاد کند.KPI های خود را بلندپروازانه و در عین حال قابل دستیابی نگه دارید، بین ایجاد انگیزه در تیم خود و ارائه اهدافی که در دسترس هستند تعادل برقرار کنید.
KPI ها را به طور منظم مرور و به روز کنید
نظارت منظم بر شاخص های کلیدی عملکرد به شما کمک می کند تا با اهداف خود هماهنگ باشید و عملیات را موثر نگه دارید.یک برنامه بازبینی منسجم ایجاد کنید که با چرخه های تجاری و فرآیندهای تصمیم گیری شما همسو باشد.
ردیابی KPI به طور منظم به شما امکان میدهد تا در صدر روند عملکرد باقی بمانید و استراتژیها را سریعاً برای رسیدن به اهداف تعریفشده خود تنظیم کنید. همچنین به پرورش فرهنگ داده محور در سازمان شما کمک می کند، جایی که تصمیمات بر اساس شواهد تجربی و آینده نگری استراتژیک گرفته می شود.
تیم خود را درگیر کنید
بخشها و اعضای تیم مختلف را برای جمعآوری ورودیها درگیر کنید تا شاخصهای کلیدی عملکرد شما از پشتیبانی گسترده در سازمان برخوردار باشد. به علاوه، انجام این کار حس مالکیت و مسئولیت پذیری را نیز تقویت می کند.
از فناوری به عنوان اهرمی برای پیگیری استفاده کنید
نرمافزارها و ابزارهای مختلف میتوانند جمعآوری دادهها را خودکار کنند، تجزیه و تحلیلهای بیدرنگ ارائه دهند و KPIهای شما را برای نظارت آسان روی داشبورد نمایش دهند
در داشبورد مدیریت دلتاویژن فراخوانی داده ها از سیستم های اطلاعاتی به صورت مکانیزه انجام می شود. در نرم افزار بودجه ریزی دلتا ویژن کاربران معیارها را تعریف می کنند و متریک ها بر اساس سنجه های تعیین شده ارزیابی می شوند.
اشتباهات رایج در تعریف KPI
حتی موفق ترین سازمان ها نیز می توانند در دام اشتباهات رایج KPI بیفتند. این خطاها می توانند در هر مرحله از توسعه یک شرکت رخ دهند، مانند زمانی که رهبران تیم جدید وارد هیئت مدیره می شوند یا زمانی که اهداف جدیدی تعیین می شود.
تکیه بر شهود
بسیاری از رهبران ممکن است به شدت به شهود خود در مورد KPIها اعتماد کنند. در حالی که دانش و تجربه میتواند تصمیمگیری سریع یک رهبر را بهبود بخشد، استفاده از احساس خالص میتواند برای شرکت شما خطرناک باشد.این اغلب از اثر اعتماد بیش از حد ناشی می شود، جایی که اعتماد ذهنی فرد به قضاوت های آنها بیشتر از دقت عینی آنها است. شهود نباید تنها مبنایی برای تعریف یا تفسیر KPI باشد.شما باید داده ها را همانطور که هست ببینید و بر اساس شواهد تجربی و آینده نگری استراتژیک تصمیم بگیرید.
استفاده از شاخص های بی ربط
شرکت های مختلف اهداف و نیازهای متفاوتی دارند. این یک اشتباه رایج است که بهترین شیوه ها و KPIهای شناخته شده جهانی را بدون تطبیق آنها با زمینه خاص سازمان خود بپذیرید.در حالی که اینها می توانند نقطه شروع محکمی را ارائه دهند، KPIهای شما باید طوری تنظیم شوند که با اهداف تجاری منحصر به فرد و واقعیت های عملیاتی شما هماهنگ باشند. وقتی KPI را تعریف میکنید، مطمئن شوید که مرتبط هستند و فقط استانداردهای صنعتی عمومی را منعکس نمیکنند.
تعصب نسبت به گزارشات اخیر
اولویت بندی جدیدترین اطلاعات به جای وقت گذاشتن برای مطالعه داده های گذشته برای دید جامع تر می تواند وسوسه انگیز باشد. این سوگیری اخیر می تواند منجر به تصمیمات کوته بینانه یا تفسیر نادرست از روندهای KPI شود. هنگام ارزیابی KPI، مطمئن شوید که داده های تاریخی و فعلی را در نظر بگیرید. به این ترتیب، میتوانید از رویکردی متعادل و آگاهانه برای تصمیمگیری استفاده کنید که روندها و الگوهای بلندمدت را در بر میگیرد.
شاخص های پس رو و پیشرو گیج کننده
یک اشتباه مهم در انتخاب KPI به اشتباه گرفتن شاخص های پسرو با شاخص های پیشرو است. اندازهگیری شاخصهای پسرو اغلب آسانتر است، زیرا نشاندهنده نتایج یا نتایجی هستند که قبلاً رخ دادهاند.
برعکس، شاخصهای پیشرو، که معیارهای پیشبینی هستند، معمولاً کمی سختتر هستند. درست مانند داده های گذشته و فعلی، شما همچنین باید تعادلی بین شاخص های پسرو و پیشرو داشته باشید تا بینشی از عملکرد گذشته و دیدگاهی از روندهای بالقوه آینده داشته باشید.
نادیده گرفتن تکامل KPIها
KPIها نباید ثابت بمانند، به خصوص در صنایعی که به سرعت در حال تغییر هستند. نگه داشتن KPIهای منسوخ شده می تواند منجر به عدم تطابق بین آنچه که اندازه گیری می کنید و آنچه که کسب و کار شما در حال حاضر باید روی آن تمرکز کند، شود. به همین دلیل است که باید KPI های خود را به طور مرتب بررسی و به روز کنید تا اهداف جدید و شرایط بازار را منعکس کنید.
فقدان تعاریف روشن KPI
بدون تعاریف روشن، KPI ها می توانند توسط اعضای مختلف تیم شما اشتباه درک یا تفسیر شوند. اطمینان حاصل کنید که هر KPI به وضوح تعریف شده است، با معیارهای خاص برای اندازه گیری، به طوری که همه در سازمان درک یکپارچه از آنچه اندازه گیری می شود و دلیل اهمیت آن دارند.
نادیده گرفتن کیفیت داده ها
دقت و قابلیت اطمینان KPI های شما به شدت به کیفیت داده های اساسی بستگی دارد. کیفیت پایین داده ها می تواند منجر به نتیجه گیری های نادرست و تصمیم گیری های نادرست شود.
منابع داده را قابل اعتماد و ثابت نگه دارید. به عنوان مثال، شما باید یک فرآیند استاندارد برای افزودن مخاطبین در CRM خود تنظیم کنید. ممیزی های منظم نیز برای تشخیص ناهنجاری ها، مانند ورودی های تکراری، مهم هستند.
نادیده گرفتن بررسی های منظم KPI
فراموش نکنید که برنامه های منظم بررسی KPI را تنظیم کنید. KPIها باید مرتباً مورد بازبینی و بازنگری قرار گیرند تا اطمینان حاصل شود که مرتبط و همسو با اهداف تجاری شما هستند. همانطور که گفته شد، پیامدهای آن را با تیم خود برای هدایت استراتژی های آینده در میان بگذارید.
گام برداشتن با KPI ها
KPI ها می توانند نقاط قوت و ضعف شرکت شما را به شما نشان دهند. هنگامی که اطلاعات درستی به دست آوردید، می توانید بخش هایی را که نیاز به توجه دارند تجزیه و تحلیل کنید و روی تقویت فرآیندها یا استراتژی ها برای افزایش عملکرد در این زمینه ها تمرکز کنید.
سوالات متداول
آیا KPIها واقعا اثر بخش هستند؟
پاسخ مثبت است، اما با شرط و شروط مشخص؛ KPIها زمانی می توانند بسیار موثر باشند که به خوبی تعریف شده و به درستی با اهداف استراتژیک همسو باشند. آنها بینشی متمرکز از عملکرد سازمان ارائه می دهند تا رهبران بتوانند تصمیمات مبتنی بر داده را اتخاذ کنند.
با این حال، اثربخشی آنها تا حد زیادی به انتخاب KPIهای مناسب و تعیین اهداف مناسب بستگی دارد. به علاوه، باید آنها را به طور منظم بررسی کنید تا مطمئن شوید که مرتبط و مطابق با اهداف تجاری شما هستند.
کدام KPI مهمتر است؟
مهمترین KPI آن است که سازمان شما را مستقیماً به اهداف استراتژیک خود هدایت می کند. بسته به اهداف خاص، صنعت و تمرکز شما، از یک کسبوکار به کسبوکار دیگر متفاوت است.
به همین دلیل است که باید KPIهایی را تعریف کنید که منعکس کننده عوامل حیاتی موفقیت شما باشد و بینش عملی در مورد عملکرد شما ارائه دهد. اولویت یک KPI باید بر اساس ارتباط آن با اهداف اصلی شما و تأثیر آن بر موفقیت کلی کسب و کار شما تعیین شود.
KPI را چه کسی تعیین می کند؟
در حالت ایده آل، KPIها باید یک تلاش مشترک با کمک سهامداران کلیدی مثل رهبری ارشد، روسای بخش و حتی اعضای تیم باشد.
با این رویکرد مشارکتی، KPI های هوشمند دریافت می کنید که می تواند به شما کمک کند سازمان خود را به جایی که می خواهید هدایت کنید.